دمینگ 7 بیماری مهلک در سازمان ها را به شرح ذیل بیان می کند
۱- عدم ثبات در اهداف
2- تاکید بر روی سودهای کوتاه مدت
3- ارزیابی بر اساس عملکرد، رتبه بندی بر اساس شایستگی یا ارزیابی سالیانه عملکرد
4- عدم ثبات مدیریت
5- هدایت شرکت تنها بر اساس ارقام قابل دید
6- هزینه های دوباره کاری سرسام آور
7- هزینه های سرسام آور وارانتی، که توسط وکلایی که برای هزینه های محتمل الوقوع کار می کنند.
دسته بندی خفیف تری از موانع:
1- غفلت از برنامه ریزی بلند مدت
2- تکیه بر تکنولوژی برای حل مشکلات
3- جستجوی نمونه های مشکل برای پیگیری به جای تهیه راه حل
4- بهانه آوردن مثل اینکه "این مشکل مثل مشکلات دیگر نیست
چهارده اصلی دمینگ در کیفیت بسیار مشهورند :
اصول 14 گانه شادروان دمینگ در مدیریت
1-
ایجاد عزم و اراده همیشگی و مستمر، برای ارتقا کیفیت در تولید کالا
یا خدمات با هدف اینکه توانمندی لازم را برای رقابت در بازار به دست آورد و
تجارت شرکت و موسسه به قوت خود باقی و پایدار بماند و علاوه بر آن اشتغال
جدید هم بوجود آورد.
2- به کارگیری فلسفه جدید که بر اساس آن
دیگر نمی توانیم اشتباهات مرسوم خود را با این عنوان که اینها اشتباهاتی
کوچک و در حد قابل قبول! هستند؛ توجیه کنیم. با این دیدگاه حد قابل قبولی
برای اشتباه در در مواردی مانند زیر وجود ندارد:
· ضایعات
· مواد معیوب
· کار معیوب
· محصول نامرغوب
· کارکنانی که آموزش ندیده انند و کار خود را بلد نیستند و می ترسند سووال کنند.
· خسارات جابجایی ها
· شیوه های آموزش قدیمی ضمن کار
· مدیریتهایی که در شرکت پایه و اساس بنیادی ندارند و هر آن ممکن است تعویض یا اخراج شوند.
· مدیران منتظر شغل
3- باید از تکیه بر تحمیل کیفیت با بازرسی و مچ گیری افراد دست کشید و ایجاد کیفیت در فرایند تولید را جایگزین آن کرد.
4-
باید به روش رایج در خرید که در آن فقط قیمت ملاک انتخاب است، پایان
داد و به جای آن باید به کاهش قیمت کل تمام شده فکر کنیم. روابط با
فروشندگان و تامین کننده مواد مورد نیاز، بایستی بر داد وستد دراز مدت بر
پایه اعتماد و دلبستگی متقابل باشد.
5- روش تولید، یا ارائه
خدمت را باید به صورت پیوسته بهبود بخشید تا کیفیت بالا رود، بهره وری
افزایش یابد و قیمت تمام شده کاهش پیدا کند.
6- استقرار مداوم روش آموزش ضمن خدمت در شرکت.
7-
برقراری روش رهبری با این دیدگاه که کار مدیریت سرپرستی و نظارت نیست
بلکه وظیفه مدیریت رهبری است. یک رهبر باید تلاش کند تا موانع و مشکلاتی
را که باعث می شوند کارگران از کاری که انجام می دهند خوشحال نباشند و به
آن افتخار نکنند، از میان بردارد(اصل 12). یک رهبر باید در کاری که بر
عهده دارد، حرفه ای باشد و نیز اختیار کامل داشته باشد.
8- ترس و نگرانی را از سازمان خود دور کنید تا کارکنان بتوانند با خیال آسوده و موثر برای سازمان کار کنند.
9-
سدها و دیوارهای جدایی و نفاق را بین واحدهای مختلف سازمان فروریزید.
افراد واحدهای پژوهش، طراحی و تولید باید بصورت یکپارچه مانند یک تیم
کارکنند تا موانع و مشکلات تولید محصول و خدمات ، یا چگونگی استفاده از
آنها را پیش بینی کنند و رفع نمایند.
10- از شعار دادن و موعظه
کردن خودداری کنید. نصیحت اثر معکوس دارد و باعث ایجاد روابط نامطلوب بین
کارکنان با یکدیگر از یک طرف و کارکنان و مدیریت از طرف دیگر می شود چرا که
تقصیر بسیاری از دستاوردهای کم بهره و بی کیفیت به گردن سیستم های موجود
است و برای بهبود آنها کاری از کارکنان ساخته نیست و اساسا خارج از
اختیارات و مسوولیت های آنهاست.
11- از برقراری استانداردهای
کمی(سهمیه) برای تولید خودداری کنید. همچنین از به کارگیری روش مدیریت بر
اساس هدف گذاریMBO پرهیز نمایید.
12- سدها و موانعی که باعث می شود
کارگران، مدیران و مهندسان از کاری که انجام می دهند رضایت خاطر نداشته
باشند، از میان بردارید. باید مسوولیت سرپرستان از مراقبت صرفا کمی، به
توجه کیفی تغییر پیدا کند. از مقایسه و ارزیابی افراد خودداری ورزید و
ارزیابی مشاغل یا مدیریت بر اساس هدف را رها کنید.
13- یک نظام آموزشی و خودبهسازی جدی و قوی به وجود آورید.
14-
ترتیبی دهید که همه در فرایند دگرگونی در مدیریت مشارکت داشته باشند، به
یاد داشته باشید که این دگرگونی کار همه افراد سازمان است.